آيسلآيسل، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
الساالسا، تا این لحظه: 2 سال و 25 روز سن داره

ناز قیزیم

آنالیق حسلریمی بو وبلاگدا یازیرام کی ایللرین توزی اولاری ایتیرمسین

جشن فارغ التحصیلی ششم

دختر عزیزم تو در نقش راپونزل بازی کردی...و چقدر به عنوان مادر خوشحالم از دیدن عشقم در صحنه با دیدن بچه ها و مادراشون به یاد ۷ سال پیش افتادم که چقدر مثلا برای ی اردو رفتنتون حساس بودیم و حتی چند بار دنبالتون ماهم اومده بودیم!!!   و سالها اینطوری گذشتند و گذشتند...آرزو دارم همیشه به خاطر کسی که هستی خوشحال باشی و به خودت افتخار کنی...دوستت دارم پرنسس عزیزم  ...
24 ارديبهشت 1403

هفته ۱۰۸

اینبار وقتی ازت پرسیدم مامان جون هاردادی؟ جواب وردین go away...ومن مبهوت درک تو از انگلیسی در دوسالگیت  تلفظ میکی موس و اسم من یا خیلی از کلمات نشون میده تو هر زبان دیگه ایرو که تا حالا شنیدی توجه کردی و یاد گرفتی..کلماتی مثل moreیا oh no..که با اکشن و در موقعیت درست بکار میبری و علاقه و درکی که از کتاب داستان های انگلیسی داری خوشحال کننده هست این روزها هر روز حرفهای تازه ازت میشنوم...امروز یهویی شروع کردی اعضای صورت و بدنم رو گفتن...گوزی..قاشی...بیرنی..آزی...الی...قولی...و ریشه فعل ها رو گفتن...توسسی ...و کتاب میاری و میگی اوخی😘 ...
20 ارديبهشت 1403

هفته ۱۰۷

گشت و گذار با تو چقدر دلنشینه مفهوم بزرگی و کوچکی و سردی و گرمی میفهمی و حس مالکیت تو حتی به گربه کتاب هم میرسه..دیسن کوچولو پیشاندی روت ...قیرمیزی رحدی و نشون میدی من من مال منه...واقعا دوست داری گربه کوچولوی قرمز رنگ داشته باشی؟؟؟؟ پی نوشت...ماطمه ماطمه سسله ماخلارین دل می برددختر قشنگم😘 عاشق الچه حتی بیشتر از توت فرنگی و قارپیز بعد از یک خواب بعد از ظهر ...
12 ارديبهشت 1403

هفته ۱۰۶

صبح بخیر کوچولو تولد با تاخیر یک هفته ای شوخلوخجان باشلیسان سایماغا..دو یک...نوین ذن...فارسی و آلمانی جان آیسلین اوجا دابانلارین گیسن ...
5 ارديبهشت 1403

هفته ۱۰۵

بو عکسی چوخ سویرم...آیسلین اول سنی قوجاغا آلماغی...نه شوق وار گوزلرینده..سحره جان بو شوقونان آییخ قالمیشدیم کی آیسل گلجاخ باجیسین گوره....هردم تشخیص ورنمرم سن آیسل سن بالا اولموسان یا آیسل سندی کی بویوحدی...منیم آنالیق عشقیم ایکیزین آرازدا بولونمیییب جریاندادی...سن ایکی یاشینداسان ایندی...نه گوزللیخلار گتیمیسن بالا خانوادمیزه...السا قیزیم نه شیرین زمانلار یاشادیز مامانیمینان... چوخ سویورم سنی آیسلی...منیم گوزل قیزلاریم  صبح قشنگ تولدت مبارک السا قیزیم سوروشاندا بابا هردادی؟ چیراغی گورسه دیسن دیسن برقی😘 سوروشاندا مامان جون هاردا؟ دیسن قاقا ...بوپ  ( باشماخ)... سورا دیسن روت ...قیرمیزی باشماخ آلما...
31 فروردين 1403

هفته ۱۰۴

شروع این هفته عید فطر بود..صبحش آیسل خواب مادر رو دیده بود..که اومده بود حال نوه هاش رو پرسیده بود و خداحافظی کرده بود...اونروز خیلی دلم هواشو کرده بود نمیدونم السا کوچولو اگه تو نبودی ..شیرین کاری هات نبود من چطوری از این غم بزرگ حواسم پرت میشد؟؟؟ این روزها از کلمه بس زیاد استفاده میکنی این روزها عاشق استفاده از ایرپد آیسل هستی این روزها دلمه های کوچک که با برگ های مو حیاط درست شده غذای مورد علاقه السا کوچولو هست. پی نوشت...عصر همراه همسایمون رفتیم پارک...السا کوچولو چقدر بازی کردی و کیف کردی...بازی و طبیعت و هم بازی و دیگر هیچ ...
26 فروردين 1403

هفته ۱۰۳

اصرار داری غذاتو خودت بخوری...لباستو بپوشی..دستات رو بشوری ...کفش بپوشی..حتی در کالسکه و صندلی ماشین خودت بشینی...رنگ مورد علاقه قرمز..کارتون مورد علاقه bobo...میوه مورد علاقه توت فرنگی...تابت رو دوست داری آیسل تکون بده ...
16 فروردين 1403

هفته ۱۰۲

گوزل قیزیم باهار سنه یاراشیر...آغاشلارین گوللری آچیب...قوشلار سس وریر...طبیعت آییلیر..گوزل نسیم وار... من بو باهاردا آنامی ایتیرمیشم...داریخمیشام بیلسینه...بیر عکسیمیزه باخیرام منیم ۷ یاشیم اولار ...بیر گوزل آنا بالا عکسی...الیمی چکیرم مامانیمین عکسینه...نه سسین اشیدیرم نه الین توتا بولورم..نه دییه بولورم چوخ داریخمیشام بیلسینه..آرام آغلیرام...سینیرام سس سیز.. ۱۳ بدر ۱۴۰۳ ...
11 فروردين 1403

هفته ۱۰۱

این هفته سفر کوتاهی داشتیم...به شهری که با مادرم خاطرات قشنگی دارم...عکسای قشنگی دارم...و کل این شهر برایم از او میگوید...حتی با دیدن هم سن و سال های او هم دلم میریزد...چقدر دلم برایش تنگ است...انگار خیلی سال است اورا ندیده ام السا کوچولو چقدر دوست داشتی خالم هم میومد...تلفن رو برمیداری و شماره میگیری و صداش میزنی امروز با تیوب اولین بار رفتی استخر...کواک کوواک کوواک صبح بخیر کوچولو شلوار قرمزت رو خودت میپوشی ...
3 فروردين 1403
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناز قیزیم می باشد